31- زنان مظلوم یا احمق؟!؟!؟!؟(البته بلا نسبت خودمان!!!)
مظلومیت و حماقت که با هم قروقاطی شود، بهتر از این نمی شود!!!
عقلمان را که بدهیم دست این و آن کارمان بهتر از اینی که هست نمی شود!!!
اولِ اول آمدند و از ضعیف بودمان شروع کردند، همان موقع هایی که می گفتند "ضعیفه" . سر غیرتمان آوردند مثلا!!! ما هم شروع کردیم به انجام دادن انوان و قسام کارهای عجیب و غریبی که به ذهنمان می رسید، تا بتوانیم ثابت کنیم که ضعیف نیستیم و خیلی از کارها را حتی بهتر از شما می توانیم انجام دهیم !!!
بعد نوبت به استسمار رسید! برای اثبات قدرت خود باید بها بپردازید!! و چه بهایی بهتر از بیگاری!!!
همین که عینهو ... کار کنید و هرچه بخواهند سرتان دادوهوار کنند و اخر هم برچسب زنند که کارتان را خوب انجام نمی دهید و به همین بهانه و هزار بهانه دیگر یک پنجم حقوق واقعی را هم ندهند و ما مجبور به سکوت شویم چرا که می خواهیم اثبات کنیم قدرت و توانایی انجام هرکاری را داریم و اگر ما جا را خالی کنیم، هستند نفرات بعدی که این اثبات را ادامه دهند بدون اعتراض!!!!!!!!!
صبر کردند و گذاشتند قشنگ آلوده ی این کارها شویم،
بعد شروع کردند به غرغر که شما مثلا زن هستید؟ چه زنی هستید که زنیت نمی داند؟
و انواع روش ها و ترفندهایی که باب مذاقشان ، بود را رو کردند! آن هم از طریق جنس خودمان!!!
که ببینید دیگران چگونه اند و شما چه هستید؟!؟! به خودتان هم می گویید زن؟؟؟؟؟
و مسیرمان شد مراکز تخصصی زیبایی فلان و فلان و یادگیری و پیاده سازی ترفندها؟!؟!؟!؟!!!!!!
و طبیعی است که اگر انگشت بچه به سمت دماغش هم حرکت کرد از بی کفایتی و بی مسئولیتی مادر است مسلما!!!!
و حالا سرگردان و حیران ، مردانه کار می کنیم و زنانه زندگی را پیش می بریم و مادرانه دلسوزی می کنیم
و در اخر همان ضعیفه ای هستیم که زنیت نمی داند و مادر بودن را بلد نیست!!!!!
و معلوم است که چه کسی این وسط برده است دیگر؟؟؟؟
و حالا مسئله این است مظلومیت یا حماقت؟!؟!؟!؟