دونات

دونات

روزانه نوشت های ذهن پرکن خود را اینجا می نویسم.
همین!

طبقه بندی موضوعی
نویسندگان

۲ مطلب در اسفند ۱۳۹۴ ثبت شده است

اصلا پست قبل را بی خیاااال

عادت دارم قبل از پست جدید، پست قبلی ام را مروری کنم

ولی این بار نه!

یک بهانه ی کوچک برای خوشحال بودنم پیدا کردم همین لحظات صبحگاهی

نگه اش میدارم و خوش می مانم

همین سرازیر شدن حجم تبریکات دوستانی که یادت هستند

همین دو کلمه ای

"تولدت مبارک"

خوب است، لذت دارد

متشکرم دوستان . . .



از انجایی که پست قبلی طعم خوبی نداشت و شریکش شدم با شما

این خوشمزه امروز هم شریک با شما

یر به یر :)))


پ.ن: کسی می گفت "با خوشی های کوچک که شاد شوی، غم های کوچک هم زود ناراحتت می کند، نه زود شادشو، نه زود غمگین" ولی من می گویم ادم با همان غم و شادی های کوچک سرش گرم باشد بهتر از این است که مدت ها بی خیال و بی خوشی و بی غم سپری کند و ناگاه غم بزرگی سرازیر شود! اوردوز می کند خب! 

پ.ن2: "خوشبختی دیدن همین چیزهای کوچیکه" (شبه دیالوگی از فیلم طلا و مس)

پ.ن3: "غمتان که زیاد شد، زیاد استغفار کنید" (حضور ذهن ندارم، نه جمله کاملش را و نه منبع اش را)

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ اسفند ۹۴ ، ۰۷:۵۱
باران

یکجاهایی هست،

که آدم می برد

از همه چیز

از همه کس

رها می کند

و می رود

نه، نمی رود

می ماند

می ماند در خودش

سرش را تا جایی می اندازد پایین

که فقط خودش را ببیند و بس

این خودش

همه ی خودش نیست،

در اصل خودِ خودش را که گاهی هم دوستش داشت

رها کرده

خسته از همه جا شده و رها کرده

چون این خودش را نخواستند

رها شده از خودش

نشسسته،

بعد می ایند و می گویند

این طور و ان طور

می گویی باشد

بعد پیش خودت می گویی

«دیگر هیچ چیز ، هیچ فرقی ندارد»

قبول می کنی

و می گذری

بعد یکدفعه

یک جای نامربوط

و ادم های نامربوط تر

و اتفاقات ساده ی خیلی خیلی نامربوط تر

ناگهان تو را یاد خودت می اندازند

و هرچه می خواهی بیتفاوت باشی

نمی شود

لعنتی نمی شود، که نمی شود

حتی اشک هایی که خیلی وقت بود که رها کرده بودیشان هم

دوباره سر و کله شان پیدا می شود

مـ ـسـ ـتـ ـا  صـ ـل شاید نام فعلی من است!!!


پ.ن1: نوشتن اینجا حالم را بهتر می کند، ببخشید اگر خاطری مکدر شد، ترمز بریده بودم شاید!

پ.ن2: قبلا ها از بلاگ هایی که دیر به دیر به روزرسانی می شد و من هرازگاهی سرکی می کشیدم هرچندخاموش! بیزار بودم و حالا خودم هم ... شاید از خودم هم بیزارم ...

پ.ن3: این تلخی ها را خودم هم دوس ندارم ولی الان به شدت مزه زهرمار می دهم.

پ.ن4: مجددا پوزش . . .


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ اسفند ۹۴ ، ۲۰:۵۶
باران